سرفصل‌های مقاله

دو الگوی متفاوت برای پیشرفت. خیلی کند و کم بازده و خیلی سریع و پربازده

اشتراک گذاری در email
Email
اشتراک گذاری در print
Print

سرفصل‌های مقاله

چه چیزی باعث رشد و پیشرفت شما در زندگی می‌شود؟ همین الان به این سؤال خوب فکر کنید. فکر کردن به سؤالات این‌چنینی خود به خود باعث پیشرفت شما می‌شود و اگر تا کنون از خودتان سؤالات این‌چنینی نپرسیده‌اید، پس احتمالاً با چشم بسته سعی داشتید از روی طناب بین دو کوه راه بروید.

یکی از مشکلات انسا‌ن‌ها، نپرسیدن چنین سؤالات مهم و تعیین‌کننده‌ای از خودشان است.

حال برگردیم به سؤال. چه چیزی باعث پیشرفت ما در زندگی می‌شود. ممکن است برخی با خود بگویند تجربه‌ای که در طول زمان به دست می‌آوریم. بله. تجربه می‌تواند به رشد ما کمک کند. ولی تا به حال با خود فکر کرده‌اید که تجربه چقدر از شما زمان می‌گیرد؟ شاید ده سال یا بیست سال! بعضی تجربه‌ها حتی بیشتر!

ولی چیزی که اغلب انسان‌ها از آن غافلند این است که می‌توان همین تجربه را در زمان خیلی کمتر، یعنی حدود یک هفته یا یک ماه به دست آورد.

آیا اینطور بهتر نیست؟ زمان کمتر و تجربیات بیشتر! ولی چنین چیزی چگونه ممکن است؟

با قدرت تفکر عمیق و ساخت تجربه درونی برای خودتان، می‌توانید به بسیاری از تجربیات دست یابید؛ و هم اینکه احتمال زیاد به نکاتی دست خواهید یافت که در تجربه معمولی قابل دست یابی نیستند! شاید برایتان عجیب به نظر بیاید. ولی چنین چیزی ممکن است. هرچند که رسیدن به آن نیازمند مسیر مشخصی است.

بیایید یک مقایسه ساده بین این دو روش انجام دهیم.

اگر برای هر تجربه ده سال زمان نیاز باشد، شما باید صد سال زمان صرف کنید تا ده تا تجربه و ده درس زندگی یاد بگیرید!

ولی یک سؤال! چه زمانی فرصت استفاده از این تجربیات را پیدا خواهید کرد وقتی که دیگر وقتی باقی نمانده است؟

در حالی که اگر به قدرت تفکر عمیق و دقیق دست یابید، نه تنها در زمان کوتاهی به اندازه هزار سال دانش و آگاهی به دست می‌آورید، بلکه بسیاری از آن‌ها را می‌توانید در زندگی خودتان پیاده کنید و تجربه متفاوتی و لذت بخشی داشته باشید.

از طرفی دیگر، همین که بتوانید تجربیات و آگاهی‌های لازم را خیلی سریع‌تر به دست بیاورید، باعث می‌شود تا مسیر زندگی، رفتار و افکار شما تغییر کند و این تغییرات جدید، مسیرها و تجربیات جدید و متفاوتی را جلوی پای شما قرار دهد. تجربیاتی که ممکن بود هیچ وقت آن‌ها را تجربه نکنید. تجربیاتی که شاید دیگران نیز تجربه‌ای نسبت به آن ندارند.

و به همین ترتیب، آگاهی‌ها و تجربیات جدید، فرصت شکل‌گیری تجربیات و آگاهی‌های جدیدتر و متفاوت‌تری را برای شما به وجود خواهد آورد.

اگر خوب به روش اول دقت کنید، تجربیات سطح پایین و زمان‌بر، قدرت ایجاد این تغییرت جدید و تغییر مسیر زندگی شما را ندارند. حتی این تجربیات در طول زمان، اثر و کارایی خود را از دست می‌دهند.

یک انسان مکانیکی، اعتمادش فقط به تجربیات ناقص خودش است. تجربیاتی که در طول زمان کهنه می‌شوند و ناکارآمد. همین تجربیات می‌توانند مشکلات جدیدی را برای این شخص بسازند. ناگفته نماند که ذهن مکانیکی، روش اول را می‌پسندد. چرا که روش اول از ویژگی‌های اساسی ذهن مکانیکی است. به این علت که ذهن مکانیکی هیچ انگیزه‌ای برای پیشرفت ندارد. طبیعی است که به دنبال روش بهینه پیشرفت نیز نباشد.

خوب دقت کنید!

اگر خوب دقت کنید می‌بینید که چه تفاوت بزرگی بین دو روش پیشرفت در زندگی وجود دارد و از هیچ زاویه‌ای قابل مقایسه با هم نیستند.

یک انسان هوشمند، روش دوم را برای پیمودن مسیر زندگی خودش برمی‌گزیند. طبیعی است که پیمودن این مسیر، نیاز به یادگیری دارد و رشد ذهن هوشمند دقیقاً با همین هدف اتفاق می‌افتد.

ذهن هوشمند شما، همان ابزاری است که به شما کمک می‌کند تا تجربیات بسیار زیادی را در سطح عمیق و در زمان بسیار کوتاه به دست آورید. ذهن هوشمند شماست که شما را قادر می‌سازد به روش دوم زندگی کنید و از زندگی خود، نهایت استفاده و لذت را ببرید.

بیایید به صورت جدول مزایای دو روش پیشرفت را با هم بررسی کنیم.

اشتراک گذاری در facebook
Facebook
اشتراک گذاری در twitter
Twitter
اشتراک گذاری در linkedin
LinkedIn
اشتراک گذاری در pinterest
Pinterest
اشتراک گذاری در reddit
Reddit
اشتراک گذاری در telegram
Telegram

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید